مقطع چهارم؛ تعقیب متجاوز
هرچند تا پایان دوره آزادسازی، 85 درصد از مناطق تحت اشغال دشمن آزاد شده بود، لیکن 2500 کیلومترمربع از سرزمین ایران در اشغال دشمن باقیمانده بود و هیچ تضمینی برای عقبنشینی کامل عراق وجود نداشت.
محافل سیاسی بینالمللی در مورد اعاده حقوق جمهوری اسلامی (عقبنشینی کامل عراق از خاک ایران، شناسایی متجاوز، پرداخت غرامت) هیچ واکنشی نشان نمیدادند. بهاینترتیب ادامه اشغال سرزمینهای اسلامی، ارتش شکستخورده عراق را در موقعیت برتر نگه میداشت، لذا چارهای جز ادامه جنگ و تعقیب متجاوز نبود.
عدم موفقیت در عملیات رمضان (مرداد 1361) که با هدف تعقیب متجاوز در منطقه شلمچه به اجرا درآمد؛ اتحاد نظر مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی کشور در زمینه ادامه جنگ بعد از عملیات بیتالمقدس را به اختلافنظر دراینباره تبدیل کرد. ازآنپس سیاستمداران تنها با انگیزه کسب یک پیروزی نظامی بزرگ به منظور کسب امتیازات سیاسی و صلحی شرافتمندانه، با ادامه جنگ موافق بودند؛ اما نظامیها با هدف کسب پیروزی مطلق نظامی به ادامه جنگ میاندیشیدند.
میل به پایان جنگ با کسب یک پیروزی بزرگ، زمینهساز آغاز تلاش دیپلماتیک در جنگ شد. این دیدگاه سبب شده بود که مدت جنگ کوتاه فرض شود؛ لذا از بهکارگیری کل امکانات کشور برای جنگ صرفنظر میشد و نبردها صرفاً با اتکا به مقدورات نظامی موجود و استفاده محدود از امکانات دولتی و حمایتهای مردمی، پشتیبانی میگردید. این در حالی بود که حمایتهای سیاسی و نظامی جهان از عراق روزبهروز افزایش مییافت. کمکهای اطلاعاتی آمریکا به عراق، تسهیل در انتقال تکنولوژی پیشرفته تسلیحاتی به این کشور و نیز حمایت مالی و ارسال تجهیزات پیشرفته، ارتش عراق را بهرغم آسیبهای فراوان، تقویت کرده بود.
در وضعیتی که توان دشمن فقط از جنبه پیادهنظام به 550 گردان پیاده میرسید و توان سپاه برای آفند از 80 گردان تجاوز نمیکرد، اعتقاد برخی بر این بود که با توان موجود میتوان به یک عملیات پیروزمندانه دست یافت و جنگ را به پایان رساند.
سپاه برای اجرای عملیات موفق، حداقل به 300 گردان نیاز داشت ولی کشور برای تجهیز این تعداد گردان آماده نبود، تنها راه تقویت سپاه با اعزام بزرگ نیروهای بسیج تحت عنوان سپاهیان محمد (ص) میسر میشد. بهاینترتیب، سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عملیات والفجر 8 کند و طی 75 روز جنگ با ارتش عراق، منطقه آزادشده را حفظ نماید.
پیروزی بزرگ والفجر 8 که ارتباط عراق با خلیجفارس را تقریباً قطع کرد و همسایگی کویت با ایران را در پی داشت و طی آن انهدام وسیعی در ارتش عراق صورت گرفت، به پایان جنگ منجر نشد؛ زیرا دنیا حاضر نبود ایران را پیروز جنگ ببیند. بعدازاین پیروزی بود که حمایت تسلیحاتی غرب و شرق از عراق بهطور سرسامآور افزایش یافت.
در پی عملیات موفقیتآمیز والفجر 8 و درنتیجه تغییر توازن سیاسی- نظامی به نفع جمهوری اسلامی، ارتش عراق با بهکارگیری شیوهای جدید در جنگ؛ کوشید تا از لاک دفاعی خارج شده و حالت تهاجمی به خود بگیرد. بر همین اساس، در هجوم نسبتاً موفق به مهران که نقطه اوج این تحرکات بود، عراق جرات یافت؛ اتخاذ استراتژی جدیدی موسوم به دفاع متحرک را رسماً اعلام کند.
اما اجرای موفقیتآمیز عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران در تیرماه 1365 با همت رزمندگان خودی، پایانی بود بر استراتژی جدید دشمن و آغازی بود برای تغییر وضعیت و به دستگیری مجدد ابتکار عمل.
در ششمین سال جنگ؛ علاوه بر عملیات بزرگ والفجر 8، با تأکید حضرت امام بر ندادن فرصت آرامش بر دشمن و با همت رزمندگان سپاه پاسداران، عملیاتهای والفجر 9، کربلای 1،کربلای 2 و کربلای 3 با موفقیت به اجرا درآمد.
اگرچه جنگ در سال هشتم پایان یافت ولی سرنوشت آن در سال هفتم (1366) تعیین گردید. پس از فتح فاو و انهدام وسیع ارتش عراق و تغییر توازن به نفع ایران، طرحریزی برای اجرای یک عملیات بزرگ و یکسره کردن کار جنگ شروع شد. منطقه عملیاتی ابوالخصیب انتخاب گردید تا جزیره فاو بهطور کامل تصرف شود، راه دریایی عراق از خور عبدالله مسدود گردد و بصره از جنوب به محاصره درآید.
طراحی عملیات (کربلای 4) در منطقه ابوالخصیب به تاکتیک ویژهای اتکا داشت که در طرحریزی عملیات، محور اصلی محسوب میشد. این مهم لو رفت و بهطور مرموزی دشمن از تاکتیک ویژه عملیات آگاهی یافت. لذا با آغاز عملیات، دشمن تنگه مهم عملیات را بست و درنتیجه این عملیات با عدم الفتح روبرو شد.
نیروهای خودی با شناسایی نقاط ضعف دشمن، تنها 13 روز بعد، عملیات بزرگ کربلای 5 را در 19 دیماه 1365 طراحی و اجرا کرد. این عملیات که با غافلگیری مطلق دشمن صورت گرفت، دو نتیجه مهم را در پی داشت: اولاً بار دیگر به دنیا ثابت شد که اگر حمایت خود را از عراق افزایش ندهند، عراق طرف بازنده جنگ خواهد بود. ثانیاً به دنیا تفهیم کرد که نمیتوان خواستههای ایران اسلامی را بهطور صد در صد نادیده گرفت، لذا از اسفند سال 1365(دو ماه پس از عملیات کربلای 5) تلاش جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه 598 آغاز شد و در پایان تیرماه 1366 به تصویب رسید. همزمان تلاش آمریکا برای افزایش تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران نیز شدت گرفت.
همچنین در اواخر این دوره، قوای دریایی آمریکا و سایر کشورهای بیگانه به خلیجفارس وارد شدند تا ضمن مانور قدرت، پیروزیهای پیدرپی ایران در والفجر 8 و کربلای 5 را کمرنگ کرده و از پیروزی مطلق ایران در جنگ جلوگیری کنند.