به مناسبت تقریظ رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) بر کتاب «هواتو دارم»

وقت را غنیمت دان/

به مناسبت تقریظ رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) بر کتاب «هواتو دارم»

به مناسبت تقریظ رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) بر کتاب «هواتو دارم»
«حمید، اگه من رفتم و برگشتم که هیچ، اما اگه شهید شدم، تو به عنوان کسی که من از بچگی باهات بزرگ شدم و دوران دانشجویی چند سال توی یه خونه باهات زندگی کردم به همه بگو من حسرت هیچ چی رو نکشیدم یه وقت کسی نگه اینها برای پول رفته ن. به همه بگو مرتضی کار خوب داشت ماشین خوب داشت خانواده خوب داشت ازدواج خوب و همسر خوب داشت، هیچ کم و کسری ای نداشت. این طوری نبود که زندگی رو رها کنم و اگه بود، بخورم؛ نبود نخورم. من ته همه عشق و حال این دنیا رو دیدم بعد رفتم سوریه.» (صفحه ۲۱۲)
کد خبر: ۲۲۰۶۰
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۴
از زندگی پر فراز و نشیب شهید محمد عبداللهی، تنها بخشی که مربوط به ازدواج آن شهید است تا زمان شهادت به روایت همسر آن شهید در کتاب «هواتو دارم» آمده است. به عبارتی از ۲۰ سالگی تا شهادت در ۳۰ سالگی در همین بخش از حیات آن شهید و حتی محدود به مطالب همین کتاب نیز جنبه‌های مختلف و متعددی قابل توجه و بررسی عمیق است. ازجمله این ابعاد می‌توان به تآثیر محیط خانواده متدین و انقلابی، تحول تدریجی ولی عمیق در تفکر و سبک زندگی همسر شهید، نوع‌دوستی و روحیه ایثار شهید، توجه به شعائر دینی، بصیرت شهید در حوادث انقلاب اسلامی و دیگر موضوعات اشاره کرد.

اما آنچه موضوع این نوشتار است یکی از صفات و ویژگی‌های رفتاری شهید است که برای تبیین آن لازم است به یکی از جلوه‌های بارز اندیشه دوتن از قله‌های رفیع زبان و ادب فارسی یعنی حکیم عمر خیام نیشابوری و لسان الغیب حافظ شیرازی اشاره شود.

بسیاری از کسانی که به‌صورت سطحی با رباعیات خیام مواجه می‌شوند و حتی برخی از اهل نظر با مشاهده ابیاتی ازجمله:
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر فنا درگذریم
با هفت هزارسالگان سر به سریم

و یا نمونه هایی از ابیات حافظ مانند:
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
کام بخشی گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت داد عیش بستانی
تا آنجا که می‌گوید:
پند عاشقان بشنو وز در طرب بازآ
کاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانی

یا این بیت که:
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بهشت روضه دارالسلام را

و این بیت:
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

از این اشعار دم را غنیمت دانستن و فرصت کوتاه عمر دنیوی را به خوش باشی و تنعم طلبی و لذت جویی برداشت می‌کنند.اما در مقابل این برداشت‌های سطحی، متفکران و صاحب‌نظرانی که از زاویه معارف ناب اسلامی به این اشعار نگاه کرده‌اند، طالبان حقیقت و معرفت را به ساحت دیگری و حوزه معنایی عمیق‌تری هدایت می‌کنند.

خلاصه‌ای از آنچه این نگاه عمیق‌تر بیان می‌کند را می‌توان چنین صورت‌بندی کرد که اهل حقیقت و معرفت بنابر معارف دینی
۱. دنیا را مرحله موقت و زودگذر می‌دانند ، در مقابل آخرت که داربقا و جاودانگی است.

۲. اما همین دنیای زودگذر و فانی و موقت تنها فرصت کسب توشه و ذخیره برای ورود به دوران حیات باقی است.

در آیات و روایات متعددی نیز به این موضوع مهم اشاره شده است:
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ؛ خیر برای کسانی که نیکی کردند در این دنیا نیکی است، و سرای آخرت از آن هم بهتر است. (نحل/ ۳۰)

رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ خدایا دنیا و آخرت ما را آباد ساز و ما را از خسران و عذاب آتش مصون دار. (بقره /۲۰۲)

وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ؛ و در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن. (قصص/۷۷)

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درباره آیه شریفه «وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا»؛ سهو خود را از دنیا فراموش مکن. (قصص / ۷۷) می‌فرمایند:

لاتنس صحتک و فراغک و ثیابک و نشاطک ان تطلب بها الاخرة؛ سلامتی، فرصت، جوانی و شادابی‌ات را فراموش مکن تا با آنها آخرت را به دست آوری. (وسائل‌الشیعه، ج۱)

امام باقر(علیه‌السلام): الیوم غنیمة و غدا لاتدری لمن هو؟؛ امروز را غنیمت شمار، تو چه دانی فردا از آنِ که خواهد بود؟ (بحارالانوار، ج ۷۸)

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) :الفرصة تمرّ مرّ السحاب فانتهزوا فرص الخیر؛ فرصت مانند ابر می‌گذرد پس فرصت کارهای خیر را غنیمت شمرید. (حکمت ۲۱)

۳. آنان که در دنیا اهل خسران و اتلاف وقت و فرصت باشند در آخرت نیز از زیان‌دیدگان و بی‌نصیبان خواهند بود.

۴. خداوند متعال انبیاء و ائمه(علیهم‌السلام) را برای هدایت انسان به سوی منزل سعادت در همین دنیا فرستاده است و ظرف دیگری برای کسب فیض از این انوار الهی غیر از این مقطع دنیوی وجود ندارد.

براساس همین اصول است که اعتنام فرصت یکی از صفات مستحسن اهل ایمان شمرده می‌شود و در نقطه مقابل، فرصت‌سوزی صفتی منفی و نکوهیده تلقی می‌گردد.

بدین‌ترتیب انسان مؤمن بصیر از مهلت کوتاهی که در حیات دنیوی به او داده شده بهترین و بیشترین استفاده را می‌کند تا حیات اخروی مطمئن و متعالی را برای خود تأمین و تضمین نماید.

با این برداشت معلوم می‌شود که انسان بامعرفت درک و دریافتی متفاوت از آنچه در ابتدای این نوشتار آمد خواهد داشت.

چنین انسانی عزم خود را جزم می کند تا از فرصت چندروزه عمرش برای طی طریق در مسیری که راهنمایان الهی هدایت ترسیم کرده‌اند استفاده کند، برای عمل به تمامی نیکی‌ها سر از پا نشناسد، در راه خیررسانی و کمک به بندگان خدا لحظه‌ای از پای ننشیند، در جهت کسب معارف از آیات و روایات نورانی کوشش کند، برای نشان دادن الگویی مطلوب از اهل ایمان تلاش کند، در ایثار و جهاد و بذل مال و جان پیش‌قدم باشد و از دیگران سبقت بگیرد.

چنین انسانی اگر غمی هم دارد در دل نهان می‌کند و در چهره‌اش نشاط و سرزندگی هویداست، در تمامی جنبه‌های مادی و معنوی زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی فعال، پویا و تأثیرگذار است، در عین حال که به ابعاد مختلف زندگی توجه دارد اما همه افکار و اعمالش متوجه یک محور اصلی و فطری است که همانا قرب به خدا و حفظ ارزشهای الهی و مجاهدت برای توسل به اولیاء الهی است. زیرا به‌خوبی می‌داند که «طی این مرحله بی همرهی خضر» غیرممکن است و باتمام وجود درک می‌کند که رسول گرامی و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) تنها واسطه فیض هستند و رسیدن به کمال دنیوی و اخروی جز از مسیر آنان تحقق نمی‌پذیرد، و از زبان حافظ خطاب به آنان چنین می‌گوید که:
از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

حال اگر با این برداشت که در نگاه استاد شهید مرتضی مطهری نسبت به دیوان حافظ در آثار مختلف از جمله عرفان حافظ و بخش کلام عرفان از علوم اسلامی بیان شده و نیز شرح و تفسیری که استاد ابراهیمی دینانی در کتاب هستی و مستی از رباعیات حکیم خیام نیشابوری به روشنی ارائه کرده‌اند، آمده امکان درک احوالات برخی از شهدا ازجمله شهید محمدعبداللهی فراهم می‌شود.

کافی است به چند نمونه زیر از این حالات شهید در برخی از صفحات کتاب «هواتو دارم» دقت شود تا جمع میان شور و شوق، شادی و نشاط، شادی و شادی‌بخشی، غنیمت شمردن وقت، لذت بردن مشروع از زیبایی‌های طبیعت، و در عین حال معرفت‌آموزی مداوم، اتصال به معارف دینی، ارتباط وثیق با مناسک و شعائر دینی، توسل عمیق به اولیاء الهی، بصیرت نسبت به حوادث روزگار، احساس مسئولیت در قبال امور اجتماعی و سیاسی و نهایتاً بذل جان در راه دفاع از حرم ملکوتی اولیاء الهی، معلوم و مفهوم شود. ان‌شاءالله

«حمید، اگه من رفتم و برگشتم که هیچ، اما اگه شهید شدم، تو به عنوان کسی که من از بچگی باهات بزرگ شدم و دوران دانشجویی چند سال توی یه خونه باهات زندگی کردم به همه بگو من حسرت هیچ چی رو نکشیدم یه وقت کسی نگه اینها برای پول رفته ن. به همه بگو مرتضی کار خوب داشت ماشین خوب داشت خانواده خوب داشت ازدواج خوب و همسر خوب داشت، هیچ کم و کسری ای نداشت. این طوری نبود که زندگی رو رها کنم و اگه بود، بخورم؛ نبود نخورم. من ته همه عشق و حال این دنیا رو دیدم بعد رفتم سوریه.» (صفحه ۲۱۲)

«طوری با علاقه و شور و شوق حرف می‌زد که دیگر دلت نمی‌آمد بحث کنی که توی ذوقش بخورد شیوه همیشگی‌اش همین بود. با اینکه سن زیادی نداشت، تفریحی نبود که انجام نداده باشد. از چتربازی و راپل گرفته تا غواصی و جت اسکی هم وقت می‌گذاشت هم هزینه می‌کرد. به پول توی جیبش وابسته نبود. اگر ۵۰۰ هزار تومان توی جیبش بود و می‌خواست یک روز خوش بگذرانیم، همه این پول را همان روز خرج میکرد و معتقد بود هر چقدر دست و دلباز باشی همان قدر هم خدا رزق و روزی می‌دهد.» (صفحه ۱۰۱)

«موقع برگشت از سفر شمال با چهار تا ماشین پشت سرهم حرکت می کردیم که به پمپ بنزین رسیدیم بعد از زدن سوخت، مرتضی کنار جایگاه نگه داشت و رفت تا از مغازه برای توشه راه برگشت خرید کند. زغال اخته و ازگیل خریده بود همراه با پسته و فندق برای تنقلات حسابی پول خرج می‌کرد و در مسافرت بیشتر از همیشه در سفر اهل در هم خریدن میوه هم نبود. دوست داشت بهترین میوه ها را با دست خودش بردارد، تک تک بو کند و میوه ای را که دوست دارد بخرد.» (صفحه ۱۷۲)

«مرتضی برای زندگی برنامه داشت ماشین پیش ثبت‌نام کرده بود شغل خوب، خونه خوب، خانواده خوب و جایگاه اجتماعی خوب داشت. این طور نبود که مرتضی از زندگی دل‌زده شده باشد. هم بانشاط بود و هم با محبت و شاید همین محبت زیاد به خانواده باعث شده بود که خانواده امام حسین برایش این همه مهم باشد تا جایی که جانش را در راه دفاع از حرم خواهر ابا عبدالله فدا کند.» (صفحه ۲۷۰)

آری شهید مرتضی عبداللهی جوانی بود که علیرغم درک لذات مشروع از نعمت های خداداد در زندگی اش، به عقلانیت و معرفتی رسید که همه آن فرصت‌ها و نعمت‌ها و علایق را فدا کند تا به تعبیر خودش مزه فدا شدن برای حضرت زینب (سلام الله علیها) را بچشد.

«درسته که دشمن اصلی ما اسرائیله؛ ولی قبول کن فدا شدن برای حضرت زینب یه مزه دیگه‌ای داره. همین دنیا اگه یکی برات کاری انجام بده مادرت چطور از اون بنده خدا تشکر می‌کنه؟ پدرت چطور سعی میکنه جبران کنه؟ حالا فکرش رو بکن بری فدایی حرم کسی بشی که پدرش امیرالمؤمنینه مادرش حضرت زهراست برادرش امام حسن و امام حسینه که اینها همه کریم فرزند کریم‌ان خود حضرت عباس رو ببین روز محشر چه قیامتی به پا کنه برای مدافع های حرم خواهرش باب شهادت قشنگه؛ ولی اینکه طرف حسابت حضرت زینب باشه ، یه چیز دیگه ست.» (صفحه ۲۱۸)

درود و رحمت الهی بر آن شهید که عاش سعیداً و مات سعیداً.
و من الله التوفیق    
علیرضا مختارپور قهرودی
۱۴۰۳/۷/۱