زندگینامه و سبک زندگی هر انسانی را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی و تحقیق قرارداد. و البته شرح زندگی برخی شخصیتها همواره مورد توجه برخی از علاقمندان نوع و تخصص یا فعالیت یا نقشهای مختلف اجتماعی فرهنگی سیاسی است. برخی از جوانان به زندگینامه دانشمندان علوم و فنون توجه دارند و برخی به شرح احوالات ورشکاران، هنرمندان، نویسندگان یا قهرمانان ملّی در عرصههای دفاع از دین و سرزمین و آیین.
زندگینامه شهید سید مصطفی موسوی از جوانترین شهدای مدافع حرم از جهات مختلف قابل مطالعه و بررسی است.
امّا به نظر میرسد میتوان زندگی او را از زاویه دیگر و جدیدی مورد توجه قرارداد و آن زاویه همانا مقطع ولادت تا شهادت اوست. یعنی آبان ۱۳۷۴ تا آبان ۱۳۹۴
[۱]
شرایط سیاسی اجتماعی و فرهنگی ۱۳۷۴-۱۳۹۴
سید مصطفی موسوی در آبان ۱۳۷۴ به دنیا آمده است. آن زمان هفت سال از پایان دفاع مقدس و شش سال از رحلت امام خمینی (ره) گذشته است. اقدامات مهمی در عرصه سازندگی کشور در جریان است امّا به موازات آن در تمامی عرصههای سیاسی اقتصادی فرهنگی جریانهای دیگری با اختلاف کم و زیاد نسبت به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی نیز در حال گسترش است.
عدهای از لزوم کوتاه آمدن انقلاب در مقابل استکبار جهانی سخن میگویند، برخی نسخههای اقتصاد سرمایهداری را برای توسعه کشور مدنظر دارند، گروهی در فکر رها کردن حیطههای فرهنگی از هر نوع ضابطه و ملاک دینی یا انقلابیاند.
رقابتهای سیاسی میان جناحهای مختلف کشور نیز اوج گرفته است.
رهبر انقلاب اسلامی از اردیبهشت ۱۳۶۹ به صورت مکرر درباره کارزار فرهنگی سیاسی دشمن، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، نفوذ فرهنگی هشدار دادهاند این هشدارها خود نشانه حرکت رو به گسترش دشمن در عرصههای فرهنگی کشور است.
از جمله در ۲۵ دی۱۳۷۰ در دیدار با مسئولان وزارت آموزش و پرورش هدف تهاجم فرهنگی دشمن را بیاعتقاد کردن نسل نو به دین و اصول انقلابی و تفکر فعال ضدّ استکبار بیان میکنند. این هشدارها تا امروز نیز ادامه دارد و در یک بررسی آماری بیش از یکصدبار موضوع تهاجم فرهنگی دشمن با بیانهای مختلف و در دیدارهای متعدد مورد تأکید و توجه ایشان قرار گرفته است.
تلاشهای دشمن در عرصه فرهنگی از یک سو و احتمال انحراف جدی در بعضی حوزههای سیاسی-اجتماعی-فرهنگی کشور زمینهای فراهم میکند برای ایراد یکی از مهمترین سخنرانیها رهبر انقلاب اسلامی که با عنوان درسها و عبرتهای عاشورا منتشر و مورد توجه قرار گرفت دراین بیانات ایشان با تحلیل زمینههای به وجود آمدن حادثه عاشورا از جمله زمینههای فرهنگی اجتماعی که موجبات انحراف جامعه اسلامی را در فاصله پنج دهه از بعثت رسول اکرم (ص) را فراهم کرد به لزوم عبرت گرفتن از این واقعه مهم تأکید کرده و نقش امر به معروف و نهی از منکر را مورد توجه قرار دادهاند. در بخش مهمی از این سخنرانی به اهمیت حضور جوان مومن و با اخلاص در دفاع از اسلام و انقلاب و فضایل و ارزشهای اسلامی پرداخته و هدف دشمنی از تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی و در یک کلام قتل عام فرهنگی را آلودهسازی و انحراف نسل جوان قلمداد میکنند:
«دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعی میکند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی میکند، یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است. امروز دشمن این کار را با ما میکند. چه کسی میتواند از این فضیلتها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنی که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصی نبسته و میتواند بایستد و از فضیلتها دفاع کند. کسی که خودش آلوده و گرفتار است که نمیتواند از فضیلتها دفاع کند! این جوان بااخلاص میتواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهای اسلامی میتواند دفاع کند.لذا، چندی پیش گفتم: «همه امر به معروف و نهی از منکر کنند.» الآن هم عرض میکنم: نهی از منکر کنید. این، واجب است.این، مسؤولیت شرعی شماست. امروز مسؤولیت انقلابی و سیاسی شما هم هست.» ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
بیتوجهی برخی مسئولان و دستگاههای کشور موجب شد تا رهبر انقلاب در ۱۹ دی ماه ۱۳۸۰ در دیدار با مردم قم بگویند:
«سالها پیش، من یک روز راجع به تهاجم فرهنگی صحبت کردم و گفتم دشمن از روزنههای فرهنگی به ما حمله میکند؛ اما متأسفانه عدهای این را نفهمیدند. بعضی صریح و بعضی هم در پرده گفتند فلانی به چه چیزی حمله میکند؟! کدام تهاجم، چه تهاجمی؟! امروز بعد از گذشت چند سال، آدمهای دیرفهم کمکم میفهمند که تهاجم فرهنگی یعنی چه! موج حملات فرهنگی دشمن که ایمان جوانان را هدف قرار داده، حالا به چشمشان میآید و ابراز نگرانی میکنند! میبینند در همه محیطهایی که جوانان حضور دارند، دشمن میخواهد جاپایی از خود بهجا بگذارد و عقیده آنها را به انقلاب و دین و امام برگرداند؛ حتی عدهای در اینکه این ملت استقلال میخواهد، خدشه میکنند! یعنی درست همان خواست دشمن؛ یعنی تهاجم فرهنگی. مسؤولان کشور این خودآگاهی را لازم دارند تا بدانند دشمن از کجا حمله میکند. اگر فهمیدند، بیدار خواهند بود. آنگاه شجاعت و تقوا و پاکدامنی آنها به کار این ملت خواهد آمد.»
در این زمان سید مصطفی کودکی شش ساله است.
امّا علیرغم تلاشها از طرف دلسوزان انقلاب و اسلام، تهاجم فرهنگی دشمن ادامه یافت.
رهبر معظم انقلاب در ۱۹ آذر ۱۳۹۲ در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مجدداً به موضوع تهاجمفرهنگی و هشدارهای قبلی اشاره کرده و میفرمایند:
« ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردیم؛ بعضیها اصل تهاجم را منکر شدند؛ گفتند چه تهاجمی؟ بعد بتدریج دیدند که نه [فقط] ما میگوییم، خیلی از کشورهای غیرغربی هم مسئله تهاجم فرهنگی را مطرح میکنند و میگویند غربیها به ما تهاجم فرهنگی کردند؛ بعد دیدند که خود اروپاییها هم میگویند آمریکا به ما تهاجم فرهنگی کرده! لابد دیدهاید، خواندهاید که [گفتند] فیلمهای آمریکایی، کتابهای آمریکایی چه تهاجم فرهنگیای به ما کردهاند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار میدهند. بعد بالاخره به برکت قبول دیگران، این حرف ما هم مورد قبول خیلی از کسانی که قبول نمیکردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگی یک واقعیّتی است. صدها - حالا من که میگویم صدها، میشود گفت هزارها؛ منتها حالا بنده چون یکخرده در زمینههای آماری دلم میخواهد احتیاط کنم، میگویم صدها - رسانهی صوتی، تصویری، اینترنتی، مکتوب در دنیا دارند کار میکنند با هدف ایران! با هدف ایران! نه اینکه دارند کار خودشان را میکنند. یکوقت هست که فرض کنید رادیوی فلان کشور یا تلویزیون فلان کشور یک کاری دارد برای خودش میکند؛ این[طور] نیست، اصلاً هدف اینجا است؛ با زبان فارسی [برنامه میسازند]؛ آن را با وقت استفادهی فارسیزبان یا عنصر ایرانی تطبیق میکنند؛ مسائل ما را رصد میکنند و بر طبق آن مسائل، موضوعات و محتوا برای رسانه خودشان تهیّه میکنند؛ یعنی کاملاً واضح است که هدف اینجا است. خودشان هم میگویند، انکار هم نمیکنند.»
در این سال سید مصطفی ۱۸ ساله است.
موضوع فرهنگ و تهاجم فرهنگی از نظر رهبر انقلاب اسلامی به قدری اهمیت دارد که در ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری مجدداً و بهعنوان یکی از سه موضوع اصلی که در تقویت کشور نقش دارد از موضوع فرهنگ نام میبرد و میگویند:
«سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکى مسئله علم و فناورى است، یکى مسئله اقتصاد است، یکى مسئله فرهنگ است. در این سه بخش ما باید سرمایهگذارى کنیم؛ اینها عناصر کلیدىاند. دولتهاى ما، مسئولین ما، مؤثرین و متنفذین ما، در هر سه قسمت بایستى فعال بشوند و کار بکنند...
البته از همهى اینها مهمتر، مسئلهى فرهنگ است؛ بخصوص در سطح باورها و عقاید مردم. مىبینید چقدر دارند سرمایهگذارى میکنند. اشاره شد که بسیارى از سرمایههاى گوناگون بینالمللى صرف ایجاد رسانههاى اثرگذار میشود، از قبیل ماهواره و اینترنت و موبایل و امثال اینها؛ دارند سرمایههاى زیادى را صرف میکنند براى اینکه بر روى عقاید مردم و باورهاى مردم اثر بگذارند و اینها را درواقع از حیطه نفوذ نظام اسلامى و ارزشهاى اسلامى خارج کنند؛ که البته پادزهر آن هم این است که ما بتوانیم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرحهاى تبیینى و اقناعى داشته باشیم؛ علماى ما، سازمانهاى فرهنگى ما، سازمانهاى تبلیغاتى ما، گویندگان ما، صداوسیماى ما باید بتوانند این باورها را در ذهن مردم تثبیت کنند و تعمیق کنند که البته ارتباط مستقیم علما با مردم، یک عامل و عنصر بىبدیلى است؛ هیچ چیزى جاى این را نمیگیرد، هیچ چیزى؛ حتى صداوسیما که یک رسانهى فراگیر است، نمیتواند جاى ارتباط مستقیم علما و متفکرین دینى را با مردم بگیرد.»
حضرت آیت الله خامنهای یک سال و چند ماه بعد در ۱۳ مهر۱۳۹۴ این بار در دیدار اعضا ستاد کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری میفرمایند:
«ما مواجهیم با یک حملهی همهجانبه فرهنگی و اعتقادی و سیاسیِ اعلام نشده؛ یعنی شما حالا که من دارم میگویم، قاعدتاً از من قبول میکنید لکن اطّلاع ندارید از آنچه دارد اتّفاق میافتد؛ بنده اطّلاع دارم از آنچه دارد اتّفاق میافتد؛ من دارم میبینم چه دارد اتّفاق میافتد؛ لشکر فرهنگی دشمن و لشکر سیاسی دشمن با همه ابزارهایی که برایشان ممکن بوده، حمله کردهاند به ما برای سست کردن اعتقادات دینی ما، سست کردن اعتقادات سیاسی ما، تقویت نارضاییها در داخل کشور، جذب جوانها بخصوص جوانهای فعّال و اثرگذار در سطوح مختلف برای مقاصد خودشان؛ دارند کار میکنند. خب، در مقابل اینها کارهایی دارد انجام میگیرد؛ بچّههای حزباللّهی، مردمان مؤمن، مسئولان باتعهّد کارهای خوبی دارند انجام میدهند لکن بیش از اینها باید در کشور کار بشود. یکی از قلمهای مهم، همین است که این مفاهیم باارزش مثل مفهوم جهاد، مفهوم شهادت، مفهوم شهید، مفهوم خانواده شهید، مفهوم صبر برای خدا، احتساب لله باید زنده بماند.»
در زمان این بیانات سید مصطفی بهعنوان مدافع حرم در سوریه حضور دارد و یک ماه بعد از آن، نائل شدن به فیض شهادت نصیب این جوان ۲۰ ساله میشود.
حال نگاهی به شرح احوال و سیر زندگی سید مصطفی موسوی نشان میدهد فردی که در شرایط سیاسی اجتماعی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان دفاع مقدس چشم به جهان گشوده و در تمامی دوران کودکی و نوجوانی مثل دیگر نوجوانان و جوانان این کشور در معرض انواع و اقسام روشهای فرهنگی دشمن بوده، نه تنها سلامت و طهارت باطنی و ظاهری خود را حفظ کرده بلکه واجد ویژگیهای ممتازی شده که مهمترین دوران حیات او را به یکی از پر افتخارترین صحنههای انسانی- الهی یعنی دفاع از حرم اهلبیت عصمت و طهارت آن هم در برابر جنایتکارترین دستپروردههای استکبار جهانی سوق داده و از او قهرمان ایرانی- اسلامی برساخته است.
[۲]
مروری اجمالی بر زندگی سید مصطفی موسوی نشان دهنده ویژگیهای متعددی در شخصیت آن قهرمان شهید است از جمله:
تولد و رشد در خانوادهای دینی و ملتزم به رعایت از روشها و احکام اسلامی
پرهیز فطری از محیطهای مغایر اخلاق اسلامی
اهل کار و تلاش
علاقه و انس به مطالعه کتب دینی و انقلابی حتی در دوران حضور در دفاع از حرم
اهل ابتکار، خلاقیت و نوآوری
اشتیاق به فراگیری فنون و مهارتهای لازم
مقیّد به دنبالکردن بیانات رهبری انقلاب اسلامی
مرگ اگاهی، توشه گیری برای آخرت
برنامه داشتن برای آینده
[۳]
آری رمز رویش چنین جوانان برومندی همان کلمه طیّبهای بود که حضرت امام خمینی (ره) از آن به فتح الفتوح انقلاب اسلامی تعبیر کردند و حضرت آیتالله خامنهای نیز در ۱۲ مهر ۱۳۹۱ همان معنا را مورد تکرار و تأکید قراردادند:
«امام بزرگوار ما در یک حادثه مهم جنگی - که خیلی از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید - در قضیهی یکی از عملیات که پیروزیای به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامی دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامی، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزیای که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزی ستایش کند؛ امام، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشواری که همه دنیا در مقابل ما با چهره دژم و سلاحِ آمادهی شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزی بزرگی را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامی اینهاست. پیشرفت واقعی این است که جوانهای ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ برای خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ برای کشور آیندهای را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند برای رسیدن به این آینده، تلاش کنند.» ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
[۴]
علیرغم تمام تلاشهای دشمن در جنگ فرهنگی و استفاده از هزاران هزار خبر و کتاب و فیلم و گزارش رسانهای از دهه ۷۰ تا کنون، و با اینکه قطعاً آسیبهایی به بخشی از جوانان این مرز و بوم وارد شده و خسارتهایی نیز به دنبال داشته است امّا در یک جمعبندی کلّی و نهایی، میتوان با قاطعیت، اعلام کرد که دشمن در این جنگ نیز همانند جنگ تحمیلی شکست خورده است. تبیین این شکست دشمن از بیان رهبر انقلاب اسلامی و نقش مهم و ارزشمند جوانان متولد دهه ۷۰، چنین است:
«[آمریکاییها]از جنگ فرهنگی هم مأیوسند. ببینید؛ در دههی ۷۰ که دههی دوّم انقلاب ما بود، یک حرکت فرهنگی خباثتآلودی علیه کشور ما شروع شد که بنده همانوقت مسئله تهاجم فرهنگی را مطرح کردم، مسئله شبیخون فرهنگی را مطرح کردم، برای اینکه جوانها حواسشان باشد، چشمشان باز باشد، مردم بدانند. یک حرکت وسیع فرهنگی علیه کشور ما در دهه ۷۰ شروع شد؛ حالا شما نگاه کنید؛ متولّدین دهه ۷۰، امروز دارند میروند بهعنوان مدافع حرم جان میدهند، سر میدهند و نیرو میدهند؛ نعششان برمیگردد! چه کسی این را حدس میزد؟ در همان دورانی که آن تهاجم وسیع فرهنگی بود، این گلها در بوستان جمهوری اسلامی شکفته شدند، این نهالها روییدند، حججیها درست شدند؛ پس ما در جنگ فرهنگی پیروز شدیم و دشمن در جنگ فرهنگی شکست خورد. یک جنگ فرهنگی راه انداختند در دهه ۷۰ و بخشی از دهه ۸۰، برای اینکه افتخارات دفاع مقدّس را به فراموشی بسپرند، و اصرار داشتند بر این؛ [امّا] جمهوری اسلامی یک فنّاوری نرم را به وجود آورد، یعنی حرکت عمده راهیان نور. راهیان نور یک فنّاوری است؛ یک فنّاوریِ قدرتِ نرم است. میلیونها جوان راه افتادند رفتند در جبهههای جنگ، در آن کانون معرفت و قدس، در آن کانون فداکاری، آنجا دیدند که چه وضعیّتی بوده است و چه اتّفاقاتی افتاده است؛ [برایشان] شرح دادند و در ماجرای دفاع مقدّس قرار گرفتند. بله، جمهوری اسلامی این است؛ مدافع حرم تربیت میکند؛ راهیان نور راه میاندازد؛ معتکفین در مساجد را -که تقریباً همه هم جوانند، بهعنوان یک نماد عالی تضرّع و قداست- به وجود میآورد؛ اینها که [قبلاً] نبود؛ پس ما در جنگ فرهنگی بر دشمن پیروز شدیم. در جنگ نظامی هم ما پیروز شدیم.» ۲۲/۰۵/۱۳۹۷
[۵]
یکی از مهمترین عوامل معرفتی قهرمانانی همچون سید مصطفی موسوی که موجب تعالی روحی آنان گردید همانا مرگآگاهی است. یعنی مرگ را مرحلهای از فنای تمامی منّیتها دانستن و آن را معبری برای رسیدن به معبود انگاشتن و در عمل این باور را به منصه ظهور رساندن.
به همین جهت است که سید مصطفی به شهید مصطفی چمران علاقمند است و عبارت «زیبایی رقص مرگ» آن شهید را تکرار میکند تا جایی که با آن طهارت و نجابت و خلوص و اعتقاد همراه با عمل سرانجام در ۲۰ سالگی به مرحلهای میرسد که زیبایی رقص مرگ را خود بعینه مشاهده کند.
این انقلاب تا آن زمان که این رویشها را دارد هرگز از پیشرفت و تعالی باز نخواهد ماند. انشاءالله
و من الله التوفیق
علیرضا مختارپور
۱۴۰۳/۸/۱۵