رسالت تاریخی شهید
جنگ یکی از پدیدههای اجتماعی پیچیده است. دفاع مقدس پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، جامعه ایران را تغییر داد.
اوضاع بحرانی به وجود آمده سبب شد برخی از ارزشهای اجتماعی بهشدت در فضای اجتماعی تکثیر شود و نوعی همبستگی و وفاق اجتماعی در فضای عمومی جامعه شکل گیرد.
مزیت نسبی ایران در دفاع مقدس هم همین بهرهگیری از قالبهای ارزشی و هنجاری بود. انقلاب ایران، مؤلفههای هنجاری را بازتولید کرد؛ بر همین اساس، شهادت یکی از شاخصهای ارزشی و هنجارین در زمان جنگ محسوب میشد.
تعاریفی مختلف از شهادت ارائهشده است. مفهوم شهادت در اسلام فقط در سایه مفهوم جهاد درکشدنی است و مفهوم جهاد در قالب نظام معنایی فراگیرتر، بار معنایی خاص خود را دارد. برای این منظور و برای درک این نظام معنایی فراگیرتر، در چارچوب گفتمان اسلامی غالب، باید به لحظه تاریخی وارد شد تا در آن لحظه تاریخی با توجه بهنظام معنایی خاص آن دوران، شهادت صورتبندی شود.
در چارچوب گفتمان اسلامی غالب، تمام مفاهیم اسلامی مربوط به حیات و مرگ به یکدیگر مرتبط هستند و بهتر است همه آنها را در قالب اعتقاد به ارکان اعتقادی (اصول دین) جمعبندی کرد.
شهادت معنایی تنگاتنگ با مفهوم جهاد دارد و اغلب دانشوران جهاد را با دگرگونی عظیم درونی (جهاد اکبر) و بازنمود بیرونی آن (عرضه تن در مواجه با عوامل غیر قدسی) تعریف میکنند.
آنچه بامطالعه متون مرتبط به دست آمد گواه این امر است که مسلمانان اغلب واژه شهادت را مرگ با ارزش شهید، برای محبوبشان یعنی پروردگار، تعریف میکنند.
واژه شهادت از ریشه عربی «شهد» گرفتهشده و به معنای دیدن، شاهد بودن، گواهی دادن، الگو و نمونه شدن است. شهید فردی است که حقیقت راستین را میبیند و شهادت میدهد، پس شاهد است.
گویی شهید حقیقت را بهصورت آنی در لحظه تاریخی درک میکند و میبیند و محکم و راسخ، حاضر و آماده است. آنچنانکه آن را نهتنها به زبان شهادت میدهد، بلکه حاضر است برای حق و حقیقت، جنگ و دفاع کند و زندگی خود را در راه عقیدهاش فدا کند.
با دفاع و فداکردن تن خود برای حقیقت، به اسطوره و اسوه دیگران تبدیل میشود و راه راستین را برای آیندگان کدگذاری میکند. بر اساس همین، برای درک این مفهوم باید به درکی صحیح از حقیقت در این نظام معنایی دست پیدا کنیم. در واقع، هدف شهید از جانبازی احیای حق است.
جهاد وسیلهای برای این منظور است که ممکن است به شهادت نیز منجر شود؛ البته باید توجه کرد که این تعابیر الزاماً به معنی کشته شدن در میادین جنگ نیست.
شاید بتوان اینگونه جمعبندی کرد که نه شهادت و نه جهاد، بیرون از قلمرو حقیقت بیان کردنی نیستند و شهادت وقتی رخ میدهد که جهاد پیشگام باشد و جهاد همان جنگ برای حقیقت است.
در بطن متن اصلی، یعنی متون اصلی اسلامی (قرآن و حدیث) نیز شهادتطلبی با مرگ در راهی یگانه، یعنی مرگ در راه خدا معنا پیدا میکند. این نوع مرگ، سرانجامی بس نیکو و پاداشی بس عظیم در پی دارد و خداوند وعده داده است که به شهیدان، روزی معنوی و مقام و منزلت والا عطا خواهد کرد.
در این دوران، شهادت در بستری پیچیده و تاریخی فهمیده میشود و نقش حماسهها در همینجا معنا پیدا میکند. چراغ برافروخته شده پیشینیان که به شهید رسیده است باید روشن بماند.
در قالب معنایی شهادت، مردن عین زیستن معنا میدهد. اسطورههای فراموششده و راستین تاریخ باید دوباره متولد و تکثیر شوند.
در همین زمینه، بازتولید مختلف وجوه اسطورههای کربلا در جبههها تبلور مییابند.
مردن در لحظه تاریخی که در آن مسئولیتی بر دوش است (برای برپایی عدل الهی)، از راه راستین آن (جهاد اصغر و جهاد اکبر) عین زندگی است، همانگونه که شهدای کربلا مردن را به جان خریدند و در قالب شهادت معنا کردند.
در همین قالب مرگ خوب در مقابل مرگ بد معنا مییابد. مرگ خوب راهی است که برای نمود عینی وجهه قدسی عالم (حق) در تقابل با وجهه غیر قدسی آن (باطل) باید به استقبال آن شتافت.
شهادت در دنیای مدرن، گواهی دادن با تن برای حقیقت است در جهانی که هر روز بیشتر و بیشتر از حقیقت فاصله میگیرد.