میراث دار شهید همت در لشکر۲۷ محمد رسول الله
عباس کریمی در اول اردیبهشت ۱۳۳۶ در روستای قهرود شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. وی کودکی و دوران نوجوانی را در همان روستا گذراند اما به دلیل آنکه آنجا دبیرستان نداشت، برای ادامه تحصیل روانه تهران شد.
او تا سوم دبیرستان در مدرسه دارالفنون، واقع در خیابان ناصرخسرو تحصیل کرد و دیپلم خود را در رشته نساجی در کاشان گرفت. سپس در سال ۱۳۵۵ بهعنوان درجهدار وظیفه در پادگان عباسآباد تهران در قسمت حفاظت اطلاعات ارتش مشغول به خدمت شد.
در بحبوحه انقلاب نیز بهصف انقلابیون پیوست و بهفرمان امام خمینی (ره) پادگان را ترک کرد. همچنین در بهار ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و اندکی بعد از تشکیل سپاه کاشان همراه سایر پاسداران کاشان، مأموریت حفاظت از بیت امام را بر عهده گرفت.
با غائله آفرینی گروهکهای ضد انقلاب هم عازم ایرانشهر شد تا در خنثیسازی غائله ایفای نقش کند. وی در اوایل سال ۱۳۵۹، بعد از بازگشت از سیستان نیز داوطلبانه به کردستان رفت تا با گروهکهای تجزیهطلب مبارزه کند.
او و دوستانش نقش مؤثری در آزادسازی سنندج ایفا کردند. همچنین در بهار ۱۳۵۹ به شهر مریوان اعزام شد و احمد متوسلیان، فرمانده وقت سپاه مریوان او را به عنوان مسئول واحد اطلاعات رزمی سپاه مریوان انتخاب کرد.
عباس کریمی با پوشیدن لباس مبدل و نفوذ به داخل گروهکها، اطلاعات ارزشمندی برای سپاه تهیه میکرد. در عملیات محمد رسولالله (ص) نیز بهعنوان بلدچی، همراه گردان ادغامی ارتش و سپاه حضور داشت.
با تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص)، عباس کریمی بهعنوان مسئول واحد اطلاعات عملیات این تیپ معرفی شد. وی با جذب افراد کارآمد و همچنین با بهکارگیری بلدچی های بومی، به سرعت شناسایی از محور عملیاتی غرب دزفول را در دستور کار خود قرارداد.
در حین اجرای عملیات فتح المبین در نبرد با تانکهای دشمن از ناحیه پا به سختی مجروح و به عقب انتقال داده شد، اما پس از مداوا در تیر ۱۳۶۱ به هم رزمان خود در عملیات رمضان پیوست.
این بار محمدابراهیم همت؛ فرمانده تیپ ۲۷ بود و عباس کریمی دوباره در پست مسئول واحد اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ مشغول به خدمت شد. بعد از پایان عملیات رمضان، فرصت کوتاهی فراهم شد تا عباس به کاشان برگردد و مراسم عروسی مختصری بگیرد و شریک زندگیاش را به خانه بیاورد.
او در هریک از عملیاتهای مسلم بن عقیل (ع)، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر ۳، والفجر ۴ و خیبر، مسئولیتهای مختلفی داشت. در عملیات خیبر بود که شهادت فرمانده لشکر ۲۷ او را میراث دار حاج ابراهیم همت کرد و در فاصله اندکی از عملیات خیبر، بر اساس حکم فرمانده کل سپاه، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) به عباس کریمی واگذار شد.
سرانجام عباس کریمی در آخرین مرحله عملیات بدر و در نیم روز ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ درحالیکه کمتر از ۲۰۰ متر با خط اول فاصله داشت، براثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
و مالکم لا تقاتلون في سبيلالله و المستضعفين من الرجال و النساء والولدان و قاتلوا هم حتي لاتكون فتنه و يكون الدين لله.
بكشيد كافران را تا برکنده شود ريشه فساد و دين منحصر به دين خدا شود.
هيچ قطرهای در مقياس حقيقت در نزد خدا از قطره خونی كه در راه خدا ريخته شود، بهتر نيست و من میخواهم كه با اين قطره خون به عشقم برسم كه خداست.
شهيد كسی است كه حقيقت و هدف الهی را درک كرد و براي حقيقت پايداری كرد و جان داد.
شهادت در اسلام نه مرگی است كه دشمن به مجاهد تحميل میكند بلكه انتخابی است كه وی با تمام آگاهی و شعور و شناختش به آن دست میيابد.
وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ؛ و آنکسی كه در راه خدا کشتهشده مرده نپنداريد بلكه او زنده ابدی است وليكن همه شما اين حقيقت را درنخواهید يافت. (بقره ۱۵۴)
شهادت برای من یک فيض بزرگی است. من لياقت يک شهيد را ندارم و اميدوارم كه آنها كه قبل و بعد از من به درجه شهادت نائلآمدهاند، من را در آن دنيا شفاعت نمايند.
انشاء الله و از قول من به تمام اقوام و خويشاوندان خصوصاً پدر و مادر و خواهرم و همسرم و برادرانم بگوييد؛ بعد از من برای من گريه و زاری نكنند و در عوض به همه دوستان و آشنايان با چهرهای خندان تبريک بگويند و به آنها بگويند جان او هديهای برای اسلام عزيز و امام امت و امت امام بود و در رابطه با شهادت من و بقيه برادرانم كه اگر لياقت شركت در جبهههای حق عليه باطل را داشتند، خانواده من صبر را پيشه كنيد و صبر نه اینکه در مقابل باطل و ناحق تسليم شدن، بلكه استواری و ايستادگی در برابر ناملايمات، در برابر سختیها، در مقابل گرفتاریها و مبارزه سرسخت با مشكلات زندگی، مبارزه با هوای نفس، اجرای كليه دستورات امام، مبارزه با منافقين داخلی كه خود نيز يک نوع جبهه داخلی است.
لذا طبق فرمايشات قرآن كريم: «واقتلو هم حيث ثقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوكم و الفتنة اشد من القتل»
هر جا مشركان را دريافتید به قتل رسانيد و از شهرهايشان برانيد چنانکه آنان شما را از وطن آواره كردند و فتنهگری كه آنان كنند سختتر از جنگ و فسادش بيشتر است.
و در رابطه با رزمندگان اسلام بايد بگويم كه هميشه با توكل به خدا و ائمه معصومين (ع) و اجرای دستورات رهبر عزيز و عالیقدرمان بر دشمنان بتازيد تا آنها را از صفحه روزگار برداريد و هیچوقت بر پيروزیهايتان مغرور نشويد، چون در مرحله اول اين شما نيستيد كه میجنگيد و اين شما نيستيد كه شليک میكنيد، طبق آيه قرآن مجيد «و ما رميت اذ رميت ولكن الله رمی».
و شما بايد مجاهد فی سبیل الله باشيد آنکسی كه جهاد كند؛ «كلمة الله هي العلياء»تا اینکه اراده خدا بالا بيايد و حاكم بر ارادهها شود، اين همان راه خداست.
سلام و دعای هميشگیتان را فراموش نكنید:
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر او بيفزای. خدايا، خدايا رزمندگان ما را نصرت و ياری فرما.